امروز صبح مادرم منو بیدار کرد صبحانه ی مفصل نون پنیر و گردو خوردم و راه افتادم.زنگ اول ریاضی داشتیم امروز زنگ آخر ورزش داشتیم ولی به خاطر شورای معلمان مدرسه مون ورزش نکردیم.زنگ سوم شیر رو آوردن من اینقدر کلک هستم بغل دستیم نیما که آدرس سایتش اینهhttp://www.mashin-bahal.lxb.ir شیر رو به من داد.داشتیم می اومدم همه جا باد میزد زود آومدم خونه مادرم برای من مرغ سرخ کرد و من نوش جان کردم:بعد بعد از ظهر خوابیدم و خوابیدم بلند شدم دندان هامو می خواستم مسواک بزنم که لعنتی خمیر دندان نمی اومد بالا!!! اینم احساس به اون خمیر دندان:


یه دفعه مامانم آومد اینجوری تذکر داد:
بعد واسه من توضیح داد چیکار کنم بعد قیافه ی من اینجوری بود:
شام ماکارونی داشتیم و خوردم و خوابیدم برید ادامه مطلب
نظر یادتون نره اگه نظر ندادی نامردی وگرنه با این قیافه روبرو می شی:
باتشکر مدیریت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
الهام 
ساعت17:54---1 اسفند 1392
zahra 
ساعت12:41---30 بهمن 1392
وب خوبي داري به منم سربزن مرسي.[قلب]